Meysam's Experiences

MeyEx ,محلی برای انتشار تجربیات من در زمینه های مرتبط با حوزه ی تولید نرم افزار

Meysam's Experiences

MeyEx ,محلی برای انتشار تجربیات من در زمینه های مرتبط با حوزه ی تولید نرم افزار

Meysam's Experiences

در زمینه ی تولید نرم افزار فعالیت دارم. نوشته های این بلاگ به طور خاص در مورد تمامی زمینه هایی که منتهی به تولید نرم افزار و یا تجربیاتی که در محیط کاریم کسب می کنم خواهند بود. [البته فعلا به دلیل مشغله های جانبی دیگر و داشتن مخاطب در آن حوزه ها, مطالب کمی غیر نرم افزار شده است!]
در این بلاگ سعی شده که مطالب به صورت تخصصی و دسته بندی شده منتشر شوند

تابلوی اعلانات
جدیدترین نظرات

پست مهمان: علم فقط برای کسب ثروت!

جمعه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۲۵ ب.ظ

"علم فقط برای کسب ثروت"
عنوان اولین پست "مهمان" این بلاگ است که توسط همکارم سرکار خانم زهرا محمد باقری نوشته شده است. قبل از آن باید بگویم که ماجرای این پست از آنجایی شروع شد که مطلبی با عنوان " Senior Developer به چه کسی گفته می شود؟" را برای تعدادی از دانشجویان کلاس برنامه نویسی ارسال کردم. بعد از آن, یکی از دوستان سوالی مطرح کردند به این مضمون که: " من که تازه الان شروع کردم به یادگیری و تا الان چیزی از برنامه نویسی نمی دانستم  و در مقایسه با یک نفر که در هنرستان کامپیوتر خوانده کمتر می دانم, آیا می توانم  زمانی که خیلی هم دور نباشد از طریق این رشته و مهارت روی یک پروژه ی عملی کار کنم و درآمد کسب کنم یا اینکه فقط در حد یک سری اطلاعات پیش خودم می ماند؟". بعد از پاسخ به سوال ایشان که بیشتر از یک پرسش و پاسخ ساده به طول انجامید, برای من سوال پیش آمد که آیا آنچه که به عنوان راهنمایی و تجربیات به ایشان منتقل کردم با واقعیت بازار کار و دنیای کامپیوتر به چه میزان حقیقی و درست بوده است؟ البته بیشتر یک کنجکاوی, برای همین این موضوع را با همکارم مطرح کردم. بخشی از خروجی صحبت های ما مطلبی است که ذیلا نوشته شده است.

همین جا تشکر می کنم از خانم محمد باقری, به جهت زحمتی که برای نوشتن این پست متقبل شدند!

علم فقط برای کسب ثروت!

صحبت اصلا درباره آدم هایی نیست که دانشگاه می روند یا یک کلاس خاص تا بگویند می رویم دانشگاه یا فلان کلاس ، اول که این را گوشزد کنیم دسته بندی مان خیلی جمع و جور می شود و راحت تر می شود ادامه داد.در حقیقت صحبت سر آن دسته از ما آدم های جامعه ی ایران است که درس می خوانند یا مهارتی و علمی کسب می کنند تا از آن بهره برداری کنند.
برای این گروه وقتی به نتیجه ی تحصیل کردن یا آموختن فکر می کنیم و کلمه ی بهره برداری را به کار می بریم فقط یک امر است که از آن برای خودمان و اجتماع قابل قبول می شود،آنهم امر پول در آوردن.یعنی وقتی یک فعالیت جدی را شروع می کنیم باید یک توجیه عقلانی برای آن داشته باشیم که بشود انگیزه مان برای تلاش کردن و آنهم به صورت پیش فرض کسب ثروت است.آنوقت در برابر سوالِ "این کارها برای چی؟" جواب می دهیم "برای پول..."و به این شکل است که رضایت و تایید سوال کننده تامین می شود ، این سوال کننده حتی درون خود ما هم هست و فقط از بیرون نیست.
مساله این است که رفع نیاز مادی برای همه ی آدم ها از چنان اولویتی برخوردار شده که اجازه نمی دهد دلایل دیگری در تصمیم گیری هایمان دخیل شوند.حتی اگر ادعا کنیم که چنین نیست عاقبت عملکردمان موید همین مطلب است ،علم فقط برای کسب ثروت.

بررسی این مطلب که هر ایرانی چقدر نیاز مالی دارد و چقدر مصرف گرا شده است و به این ترتیب نیاز مالی اش افزایش یافته و ناگزیر لازم است در سن پایین به درآمد بالا برسد در این مقال نمی گنجد ، اما جای اندیشیدن دارد.برای همه ی ما یک روز لازم است که فکر کنیم چقدر نیاز است که همه ی توانمان را برای پول درآوردن بگذاریم و نهایتا با پول کسب شده چیزهایی بخریم که سهمی در ایجاد حس خوشبختی ندارند،شاید باید معیارهایمان را برای خوشبختی تغییر دهیم و ارزش های بی ارزش دنیای کوچکمان را که حتما تحت تاثیر اجتماع شکل گرفته اند با ارزشهای ارزشمند عوض کنیم و دنیایمان را وسعت ببخشیم.

وقتی به ماجرای علم اندوختن فکر می کنیم آدم هایی که فقط به عشق پیشرفت کردن وقت و عمرشان را بابت کسب علم می گذرانند مربوط به داستان ها می شوند و در دنیای امروز و اطرافمان شاید عده ی کمی که مثال زدنی شده اند سراغ داریم که عشق آموختن دارند و بدون توقف و قر زدن و نالیدن و مایوس شدن در حال برداشتن گامهای کوچک اند و آنقدر خودشان را مشغول گام برداشتن کرده اند که فرصت آلوده شدن به معیارهای سخیف جامعه ی اطرافشان نداشته اند ،وقتی وقت آنقدر طلاست که نباید آن را صرف پیدا کردن آخرین مدل از فلان محصول یک برند خارجی کرد یا اور دُز کرد در آراستگی و پیراستگی ظاهر و تفریحات نامفرحی که باب است و همه گیر و حتی پول در آوردن بیش از حد.

حقیقت آن است که مفید زیستن و اندیشیدن کار سختی نیست، فقط باید یکبار در مقابل خودمان قرار بگیریم و بپرسیم که چرا زندگی کردیم و درس خواندیم و چیزهایی آموختیم، آیا فقط برای این بود و برای این است که در جایی اجیر شویم و پول دربیاوریم و میان فروشگاههای کوچک و بزرگ آن پولها را به سود شرکت های دلال جنس های خارجی خرج کنیم یا نه، می آموزیم برای آنکه لذت آموختن را بچشیم ، برای اینکه یک قدم از جایی که بودیم به سمت جلو حرکت کنیم ، آنچه آموختیم را با انتشارش چند برابر کنیم، چیزهایی داشته باشیم که هرگز ارزششان را با هیچ حادثه ای از دست ندهند و شخصیت ما را تکامل ببخشند.

پ.ن: منظور از آموختن تنها یادگرفتن یک زبان برنامه نویسی مثل سی شارپ یا انواع معماری های نرم افزار نیست، دغدغه یادگیری چیزی است که حتی نمی گذارد یک دیوان شعر در کتابخانه مان سالها خاک بخورد بی آنکه کسی آن را بگشاید.آموختن ، یاد گرفتن از تمام آن چیزهایی است که عمر کوتاه و دایره ی کوچک دید ما قادر است لحظه ای آن را ببیند و تنها کنجکاوی و عشق علم آموزی است که ذهن ما را به آن معطوف می کند.

یا علی

زهرا محمد باقری


و نظر شما؟ خصوصا دانشجویان کلاس برنامه نویسی ....

  • میثم هوشمند

علم

ثروت

خلاقیت

نظرات (۱۵)

  • احمد تاج بخش
  • دقیقا سخنان مشابه استادم شفق زندی عزیز بود....رویکردش در زندگی این بود که برای هر چیزی توی دنیا باید جنگید هیچ وقت این استاد از علم اندوزی خسته نمی شه همیشه با خوندن مطالب تخصصیش لذت می بره...به نظر من هم باید انسان با عشقی که به تخصصش داره زندگی کند پیشرفت کند مثلا میگن دکتر حسابی توی اخرین روزهای زندگیش هم روی تخت بیمارستان جواب شاگردهاشو میداد و کتاب می خوند در واقع داشت لذت می برد و هم ذکات علمش را می داد و هم این دنیا را خرید و هم آن دنیا.. که خدا مزد خردمندان را می دهد...
    و پول در کسی که واقعا عشق به پیشرفت و علم اندوزی دارد یافت نمی شود چون تمام زنگیشو را به بهای عشقش می دهد....

     
    پاسخ:
    با سلام
    ممنونم از مشارکت شما
    پاسخ خواهم داد
  • سارا زکی زاده
  • پست جالبی بود.
    یه جورایی یاد یه پزشک و جراح بزرگ توی کشورمون افتادم. دکتر سید جمال گوشه (متخصص  پیوند عصب - دست) .... ایشون شاید یکی از بی نظیر ها از نظر حرفه ای در کشورمون باشند .با این که سن بالایی دارند هر روز 5 صبح مطبشون رو باز می کنند. سالهاست که از کشورهای مختلف از دانشجویان برای آموزش پیش ایشون میان و ایشون لقب پنجه طلا رو سالهاست به دوش می کشند.
    به دلیل لرزش دستشون کمتر جراحی می کنند و این کار رو به شاگردانشون می سپرند و خودشون ناظر هستند. .... و البته یک انسان ثروتمند. خوب حاصل تلاششون هست. 
    پول دار بودن و یا پول درآوردن دلیلی برای ضایع کردن علاقه به کسب علم توی هر زمینه ای نیست .اون موقعی این عشق زیر سوال میره که شما علمتون رو پاسوز درآمدتون می کنید.
    توی هر حرفه ای بهترین بودن حتما توی درآمد حاصل از اون موٍثره و بهترین بودن خودش حاصل کسب علمه و بودن علاقه!
    این که اولش که وارد اون حرفه میشیم چقدر به درآمدش فکر کرده باشیم مهم تره.
    همه چیز یه جورایی به هم مربوطن .
    پاسخ:
    با سلام
    ممنونم از مشارکت شما
    پاسخ خواهم داد
    ممنونـــ ...
    یادآوری و تلنگر این مطالب نه تنها خسته کننده نیست بلکه انگیزه ای است برای گرم تر شدن دوباره!!

    چه زیباگفت استاد سعدی :
    " رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود...رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود "

    شایـــــد همت عالی و انگیزه ای ناب برای گذارندن تمام لحظه های زندگیمون در زمینه های علمی نداشته باشیم اما به نظرم همین که "هستیم" خودش یه نعمت هست ;)





    پاسخ:
    خواهش میکنم.
    اصلا در همین "بودن" جای شکر دارد که هستیم! بودن بهتر از عدم هست!
     گذران تمام لحظات زندگی در زمینه های علمی...
    خب الزامی نیست به نظرم
    دین ما هم خوب گفته که تفریح و عبادت و کار

    من به نظرم گذارن لحظات زندگی با یک انگیزه و هدف متعالی , این باید مد نظرمان باشه. گاه علم گاه خدمت به خلق گاه عبادت گاه تحصیل

    و مهمتر از همه در همه ی حالات به قول شما که از سعدی علیه الرحمه نقل کردید
    رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود... رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

    متشکر از مشارکت شما در این پست
  • شیما اسلامی فر
  • الان یعنی اینارو نوشتین که بگین پول خوشبختی نمیاره؟؟ :D
    من نمیدونم پولدار بودن چقدر خوشبختی میاره ولی قطع به یقین بی پولی بدبختی میاره...
    پس کسی که بی پوله مجبوره علاقشو بذاره کنار بره دنبال پول
    یه چیز دیگه ام هست اینکه به نظر من اینکه آدم همه ی هدفش بشه پول اینم بدبختی میاره!
    برحال نمیشه اهمیت علاقه رو توی انتخاب انکار کرد... آدم تا وقتی نره دنبال علاقش به نظر من به آرامش نمیرسه... گاهی لازمه ی رسیدن به علاقت داشتنه پوله...
    همونی که سارا گفت... همه چیز یه جورایی به هم مربوطن!
  • زهرا محمد باقری
  • در دنیایی که همه ی ما به مدد رسانه ها و تبلیغات و فیلم ها و سریال ها و گفتگوهای خانوادگی و دوستانه به ارزش پول پی برده ایم و تقریبا امکان ندارد میل مان به ثروت اندوزی تحت تاثیر قرار گیرد چون پیش از این سالهاست که به طرز غیر قابل انکاری فهمیده ایم باید پولدار باشیم تا حدااقل بدبخت نباشیم ضمن اینکه در ضمیر ناخودآگاهمان این طور رقم خورده که برای رسیدن به هر بیشتر آرزوها باید پول دار بود، محیط کوچک دوستانه مان جای خالی داشت برای بیان ارزش علم و البته این جای خالی خیلی گسترده تر از این است اما وسع ما تنها به اندازه ی فضای نسبتا محدود وبلاگی مان است.ما در روزگاری زندگی می کنیم که تقریبا همه ی هم نسل های ما و نیز نسل های بعد از ما علاقه ی وافری به پیشرفت اقتصادی دارند و این نه تنها بد نیست بلکه توسعه اقتصادی سنگ اول توسعه ی اجتماعی ، مدنی و ... است.با این حال هم اندازه رشد نکردن ارزش علم و ثروت ، جامعه را به سمتی برده است که افراد برای نشان دادن اهمیت خود دست به کار استفاده از گران ترین ها شده اند، و کاش این افول ارزش ها یک جایی متوقف شود.خواندن دانه ی طلایی گندمی است که کاشته می شود و برزگری برنده است که آن دانه را برای برداشت کاه نکارد بلکه آن را کاشته باشد تا گندم برداشت کند که کاه به تبع آن برداشت خواهد شد، امید به فصل درو ، امید به پیشرفت علمی باشد نه اقتصادی که قطعا علم ثروت را به دنبال خواهد داشت.این توضیحات برای این بود که تفاوت میان علم اندوزی برای تکامل با زندگی کردن برای پول درآوردن روشن شود و بدانیم ما که قدم در مسیر دانش اندوزی گذاشته ایم چه خوب است که اهداف متعالی داشته باشیم تا ارزشمند تر زندگی کرده باشیم.

    سپاس
  • سارا زکی زاده
  • هیچ کس نمی تونه منکر اهمیت علم آموزی بشه و درسته که با هر سختی و دود چراغی علم آموختن ممکنه.... ولی واقعیتی هم هست به نام دغدغه اقتصادی و مالی.و شاید این دغدغه اگر گاهی مانع رسیدن و تلاش کردن در راه علاقه به کسب علم بشه!
    فکر می کنم لااقل بین دوستان شرکت کننده در این جمع ، همگی مشتاق پیشرفت علمی و به طبع آن شاید فرهنگی(!)  باشند ولی پیشرفت مالی از نظر من منافاتی با آن ندارد.
    البته درست است که نباید برای پیشرفت مالی اصول اخلاقی و حتی وجدان کاری را زیرپا گذاشت.
    خودم به شخصه عاشق درس خوندنم...شاید به اندازه علاقه ام پیشرفت نکرده باشم ولی از شکست ها یم هم ناامید نشده تا حدی که هنوز تلاش می کنم و مشتاقم. حتی برای زمان بازنشستگی امک هم برنامه علم آموزی ریخته ام. ولی من هم مثل همه انسانها نیاز مالی دارم که باید پوششو ن بدم و از مسلما از حرفه ام برای کسب درآمد استفاده می کنم .
    از نظرم منافاتی ندارد..... و تفاوتش به خود شخص و میزان وابستگی اش به علم برمی گردد.
    البته این گفته ها هم نوشته های این پست رو نقض نمی کنه. کسب علم همیشه حائز اهمیته.
  • زهرا محمد باقری
  • خانم زکی زاده ی عزیز بسیار موافقم با فرمایشات شما :)
    همانطور که می فرمایید کسب علم و بی نیاز شدن از مال دنیا نه تنها منافاتی ندارند بلکه یک انسان وقتی می تواند به علم بپردازد که درد فقر گریبانش را نگرفته باشد
    سپاسگزارم از توجهتان :)
  • فائزه فاضلی
  • خب معلومه همه ما علم کسب می کنیم برای اینکه روزی ازش یه پولی در بیاریم تا بتونیم نیازمون رفع کنیم چون ما یک انسان هستیم و در دنیای ما انسان ها وجامعه بشری امروز باید برای رفع نیازهامون پول داشته باشیم ودرغیراینصورت نمی تونیم به زندگی ادامه بدیم .اولین قدم ما آدما در راه علم برای به دست آوردن ثروت هست حالا بعد کسب ثروت اگر واقعا علاقه به ادامه راه باشه اون موقع میشه گفت این گام ها تنها برای علاقه شخصی به خود خود علم بوده نه چیز دیگه ای.لازم به ذکر که توی جامعه ما خیلی ها هم هستن که با همون کسب علم با هدف رسیدن به پول سر جای خودشون نیستن وهمون علم کسب شده هم به مرور زمان کمرنگ میشه وبه همین خاطر دیگه حتی ذره ای از علاقه وشور واشتیاق برای کسب علم هم در ذهن این آدما موج نمی زنه

  • زینب جهان بخش
  • پست خیلی خوبی هست! ونیاز و دغدغه جامعه حال حاضر...
    نظرات دوستان رو تماما خواندم.و با همه موافقم :)

     انسان برای آموختن دو نیاز اساسی دارد و یا بهتر است بگویم دو هدف اساسی:
    1.نیاز/هدف آموختن
    2.نیاز/هدف اقتصادی
    وقتی نیاز/هدف آموختن  داشته باشیم به هر نحوی باشد به دنبالش میرویم تا بشود همانی که میخواهیم!یا بشویم همان ایده آل ذهنیمان...حال می توان برای رسیدن به این ایده آل از دیگران کمک گرفت یا نه خودمان پیش برویم تا به آن رضایت درونی از خود برسیم.

    وقتی تمام هدف پول و بحث مادی باشه ،هرچه قدر هم پیش بریم باز هم راضی نخواهیم شد!چون انسان ذاتش زیادی خواه است.پول هم که تمامی ندارند! هرچه بیشتر ،بهتــر.
    پس باید این دو هدف را با هم ادغام کرد.
    درواقع باید هدفمند جلو رفت !
    یعنی کسب علم و درکنارش کسب ثروت! اول علم! دوم ثروت!
    ولی متاسفانه داریم به سمت و سویی میرویم که باید از پشتوانه مالی مناسبی ،در حد متعارف،برخوردار بود تا بتوان به دنبال ایده آل های خود برویم!و این حد متعارف از سطح مالی را خود ما تعیین میکنیم!!!!!

  • زینب برنامه نویس
  • فکر میکنم بهترین راهی که تا حالا پیدا کردم(البته ورژن های بعدی هم شاید این راهم داشته باشه) اینه که در کنار پول درآوردن ، سراغ چیزی برم که ازش لذت می برم ، این می تونه علم آموزی باشه ، می تونه تحقق نیاز یکی دیگه باشه ،با چیزی که بلدم و ازش پول در می یارم(مثل کارآفرینی،که خودم با این بیشتر موافقم) می تونه یاد دادن باشه ، می تونه کمک به یه گروه که یه هدف یا ایده دارن باشه ، خیلی چیزای دیگه می تونه باشه ، چیزی که از بین نره ،نه مثل برطرف کردن نیاز خرید یه ماشین ، که با خریدش از بین می ره
    خلاصه ، به پول نیاز دارم ، اما نه اون حد که بخوام دنبال مصرف گرا شدن باشم ، چون نمی خوام بیست سال دیگه تنها چیزی که دارم فقط پول باشه
    پاسخ:
    "خلاصه ، به پول نیاز دارم ، اما نه اون حد که بخوام دنبال مصرف گرا شدن باشم ، چون نمی خوام بیست سال دیگه تنها چیزی که دارم فقط پول باشه"

    این بخش خیلی به دل نشست...
  • زهرا محمد باقری
  • عرض سلام مجدد به همه ی دوستان
    فکر می کنم بعد از اینکه به یک موقعیت نسبتا معلوم شغلی و تحصیلی رسیدیم نیاز است کمی با تامل بیشتری به مسائل فکر کنیم و در دنیای کسب ثروت نمانیم، باید یادمان باشد که به قول "زینب برنامه نویس" فقط به فکر رفع نیازهایی نباشیم که با "خریدن" اش از بین برود. و به قول "زینب جهانبخش" هیچ روزی تمام هدف پول در آوردن نباشد، یعنی هر روز مدتی هرچند کوتاه به ارزشمند تر از پول هم بیاندیشیم تا روزی نرسد که به قول "فائزه فاضلی" ذره ای از علاقه وشور واشتیاق برای کسب علم در ذهن آدمها موج نزند.
    سپاس


    پاسخ:
    with special thanks to you
    n nothing more
    ;-)
  • زهرا مشهدی محمدی
  • باسلام
    واقعا پست جالبی بود.
    بنده با نظر دوستان هم موافقم.
    گاهی اوقات آدم به جایی می رسد که اگر پول نداشته باشد نمی تواند کسب علم کند و همین موضوع باعث شده که پول موازی با علم باشد و از علم اندوزی در اکثر مواقع جهت کسب ثروت استفاده شود.
    متاسفانه دید ما امروز به پول صرفا خرید تجملات و چشم و هم چشمی است ولی اگر انسان ثروتش را صرف پیشرفت علمی و دستیابی به مدارج عالی و خرید کتاب بکند هیچ وقت ضرر نخواهد کرد و پشیمان نخواهد شد!البته این صرفا برای کسانی لذت بخش است که تشنه علم وشیفته دانش هستند.
    پاسخ:
    با سلام پاسخ خواهم داد
    در پست قبل از این پست هم منتظر نظر شما هستم
    تشکر
    سلام
    خیلی خوبه که علم رو به خاطر علم یادبگیریم و البته با عشق ...
    با نظر دوستان موافقم که "اگه پول نباشه باید از علاقت بگذری و بری دنبال پول "
    خیلی کم اند کسانی حاضرند از همه چیز بگذرند به خاطر علم....
    آدم های ثروتمند بسیاری رو میشناسم که تحصیلات بالایی هم دارند
    به نظر من پول و علم با هم هیچ منافاتی ندارند ،ممکنه کسی هر دو رو با هم ،یا هیچ کدوم یا فقط یکی شو داشته باشه ،مهم اینه که بدونیم واسه چی داریم زندگی میکنیم و با این شیوه  به هدف زندگیمون میرسیم یا نه؟!!
    علم وثروت هدف نیستند بلکه وسیله اند هدف واقعی خیلی والاتره...

  • امیر مهرانی
  • خوشحالم که چنین بحثی مطرح شده. در مورد پیشرفت فقط یک نکته رو علاقه‌دارم مطرح کنم و سعی می‌کنم در همه‌جا هم این موضوع رو پررنگ کنم برای کسانی که تازه وارد بازار کار می‌شوند. این‌که پیشرفت الزاما به معنی کسب و کار خود را داشتن نیست و برای شرکتی کار کردن هم چیز بدی نیست. شما می‌توانید در استخدام یک شرکت باشید، سال‌ها کار کنید و کیفیت بسیار خوبی را تجربه کنید هم از نظر مالی و هم از نظر علمی و می‌تونید کسب و کار خودتون رو داشته باشید و تبدیل بشید به کارمند کسب و کار خودتون و همیشه درجا بزنید. شما می‌تونید تفکر کارمند مآبانه نداشته باشید و می‌تونید در هرجایی که هستید ارزش ایجاد کنید. چیزی که مانع پیشرفت خواهد بود تفکر کارمندی است و نه خود کارمندی.
    پاسخ:
    برای شرکتی کار کردن هم چیز بدی نیست؛
    این جمله برای خیلی از جوان ها لازمه شنیدنش؛
    ممنونم جناب مهرانی عزیز

  • داستان نویس
  • سلام !
    متن جالبی بود با دیدگاهی تقریبا فراموش شده ! که یادآوری اش در این دنیای پر زرق و برق ضروری است !
    دغدغه ای که الآن برای درس خواندن وجود دارد البته در بیشتر افراد چیزی جز همان پول درآوردن نیست . حتی شرکت در تشکل های دانشجویی هم معمولا خودخواهانه شکل می گیرد و تا متیازی نداشته باشد زیاد استقبال نمی شود !
    برای یادگرفتن پول لازم است و در این شکی نیست ... اما خوب این است که یاد بگیری حتی شده با هزینه ، اما یادبدهی با هزینه ی کمتر ... نمی گویم بی هزینه که شعاری بشود .
    به نظرم لذت علم آموزی به این است که دانش آموزت با جان و دل بپذیرد درست را ... لذتی که بیشتر افراد خود را از آن محروم می کنند ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی