Meysam's Experiences

MeyEx ,محلی برای انتشار تجربیات من در زمینه های مرتبط با حوزه ی تولید نرم افزار

Meysam's Experiences

MeyEx ,محلی برای انتشار تجربیات من در زمینه های مرتبط با حوزه ی تولید نرم افزار

Meysam's Experiences

در زمینه ی تولید نرم افزار فعالیت دارم. نوشته های این بلاگ به طور خاص در مورد تمامی زمینه هایی که منتهی به تولید نرم افزار و یا تجربیاتی که در محیط کاریم کسب می کنم خواهند بود. [البته فعلا به دلیل مشغله های جانبی دیگر و داشتن مخاطب در آن حوزه ها, مطالب کمی غیر نرم افزار شده است!]
در این بلاگ سعی شده که مطالب به صورت تخصصی و دسته بندی شده منتشر شوند

تابلوی اعلانات
جدیدترین نظرات

از دوران قبل از دانشگاه - یعنی سوم دبیرستان که با درس رایانه آشنا شدم و کمی بعدتر از آن با خواندن کتاب های آموزش برنامه نویسی- و حتی در دوران دانشگاه, چیزی که به کرات در ذوق هر دانش جویی می زند یک دست بودن سبک و سیاق صورت مسئله های کتاب های برنامه نویسی هست.
  • برنامه ای بنویسید که نمرات یک دانشجو را دریافت کرده ...
  • برنامه ای بنویسید که لیست دروس دانشجویان را دریافت کرده و مرتب کرده و نمایش دهد.
  • برنامه ای بنویسید که اسامی دانشجویان را دریافت کرده و امکان جستجو را ارائه دهد.
  • ....
در دوره ی آموزش برنامه نویسی که جلسه ی سوم آن را هفته ی پیش گذراندم, اواخر کلاس بعد از تدریس مبحث Branching قصد تعیین یک تمرین برای دانش جویان کلاس را داشتم. به تبعیت از آنچه که بر من در طول ایام دانشگاه و قبل از آن گذشته بود بی اختیار - تقریبا- اولین چیزی که به ذهنم رسید جمله ای بود شبیه عباراتی که پیشتر نوشتم.اما سریعا و تقریبا به طور ناخودآگاه تغییر مسیر دادم و آنچه که عنوان شد این بود:" بچه ها برنامه ای که میخوام بنویسید باید این طوری باشد که: اسم یک بچه را می گیره, سن بچه به ماه, وزن و قد و اندازه دور سر و اینکه آیا بچه می تونه بنشینه یا نه؟ و جنسیت بچه را از کاربر دریافت میکند. بعد بر اساس اینکه سن و سایر مشخصات بچه چه طور هست, پیام های متناسب نمایش بدهد.در نمایش پیام ها حتما رنگ زمینه و رنگ قلم را متناسب با جنسیت و نوع پیام تغییر بدهید. از تابع Beep() هم حتما استفاده کنید."
حسی که در دانش جوها به وجود آمده بود فکر میکنم تلفیقی از تعجب, خنده, جذب شدن و شاید هم کمی حس طنز بود.
قرار بر این شد که دانش جوها طبق اذعان خودشان کمی تحقیق میدانی داشته باشند در خصوص تناسب بین سن, وزن, دور سر, قد و جنسیت نوزاد یا همان بچه! دانش جو هایی که از نعمت خواهر/برادر زاده بهره مند بودند کارشون کمی سبک تر بود! - البته قرار نهایی بر این شد که الزاما نیازی به تحقیق میدانی نیست و هر کس می تواند برای خودش یک سری تناسب و معیار برای این برنامه و پارامتر در نظر بگیرد-
نتیجه گیری:
  • کمی خلاقیت در تعیین صورت مسئله می تواند موجب جذاب شدن فضای کلاس برای دانش جو ها بشود.
  • نوع صورت مسئله و نیاز به "تحقیق میدانی" باعث این می شود که دانش جو برای رسیدن به جوابی که در ذهن دارد به افرادی مراجعه کند که بعضا آن افراد از نزدیکان -مادر, پدر, خواهر و یا برادر- هستند, تعاملی که در این بین صورت می گیرد می تواند موجب انتقال انگیزه و تشویق بین سوال شونده و دانشجو بشود.
  • ....
پ.ن: مورد سوم و چهارم و .... نتیجه گیری را شما اضافه کنید.پ.ن: اگر شما خواننده ای این پست, از دانشجویان کلاس هستید, حس تان را موقع طرح صورت مسئله در کلاس برای من بنویسید. و اینکه نتیجه گیری های فوق درست هستند از نظر شما یا نه؟ نظر شما برای من مهم هست! ;-)
  • میثم هوشمند

خلاقیت

نظرات (۸)

سلام خدمت استاد گرامی
من کاملا موافقم  و علاوه بر چیزهایی که گفتید بایدهر دانشجو مقداری خلاقیت فردی داشته باشد استاد باید راه را نشان بدهد مابقی به عهده داشجو باشد و این نکته کهخود دانشجو بخواهد نه اینکه تمرین جنبه رفع کار باشد...همین
پاسخ:
سلام. جناب تاجبخش

"هر دانشجو باید مقداری خلاقیت فردی داشته باشه ...."

با این بخش حرفتون خیلی موافقم.
البته یک نکته ای را فراموش نکنیم که
"خلاقیت اکتسابی هست!"

لااقل اینه که می تونیم با دیدن و خوندن و انجام کارهای متنوع ذهنمان را کمی تمرین بدهیم برای نوآوری.
البته خروجی این کار قطعا در افراد مختلف متفاوته اما اصل این هست که خروجی خواهد داشت قطع به یقین


سلام استاد
با نظر شما موافقم
فکر میکنم اینجور مباحث علاوه براینکه کمک میکنه  برنامه نویسی رو یاد بگیریم
 بستری فراهم میکنه که یاد بگیریم تحقیق کنیم و اطلاعات عمومی مون رو (در زمینه های متنوع)بالا ببریم
نگاه تحلیلی داشتن به هر موضوعی رو تقویت کنیم،  و  کلا دید بهتری داشته باشیم.
موفق باشید .
پاسخ:
سلام
خوشحالم که این تمرین در کلاس, باعث ایجاد یک حس و تجربه ی خوب در شما شده

نگاه تحلیلی ام آرزوست!

ممنون
سلام
من هم با شما موافقم ، توی دانشگاه بیشتر تمرینهای برنامه نویسی درمورد دریافت نمرات دانشجو، دریافت چند عدد، به دست آوردن میانگین و ... بود که به نظر من هم تکراریه هم باعث میشه انگیزه واسه انجام دادن این تمرینها از بین بره.
پاسخ:
سلام
خیلی هم خوب.
درسته , اما یک سوال, تمرینی که در کلاس مطرح شد چقدر با تمرین های دانشگاه فرق داشت و اینکه آیا اصلا انگیزه ای متفاوت از آنچه از دیگر تمرینات برای شما به وجود آمده؛ به وجود آورد؟
متشکرم که در این پست مشارکت کردید ;-)
  • زهرا باقری
  • سلام
    موضوع بسیار مهمی را اشاره فرمودید، اینکه ذهن و فکر یک فرم خاص می گیرد و تنها می تواند موضوعاتی را سیستمی مشاهده کند که با آن مثال همیشه تکرار شده ی دانشجو و درس شباهت داشته باشد، در حالی که مشکل اصلی و اصل اساسی در تولید نرم افزار از یک مرحله ای به بعد نحوه ی کد زنی نیست ، بلکه تحلیل درست و نگاه صحیح به سیستم داشتن است، اگر ما در طول دورانی که آموزش می بینیم با سناریوهای متعددی و کاملا متفاوتی برای برنامه نویسی و تحلیل مواجه شویم یاد میگیریم دنیای اطرافمان را همیشه به شکل مساله ای مشاهده کنیم که قابلیت تحلیل شدن و سیستماتیک شدن دارد ، ذهنی خلاق که آماده میشود تا به زودی برای جهانی که شامل میلیاردها سنسور می شود و هرچه سیم و کابل و غیره است در آن جمع می شود ایده های خلاقانه بدهد و همه چیز را یک سیستم ببیند...
    البته اگر ما تا اون روز زنده باشیم D:
    پاسخ:
    سلام.
    شما جان کلام را فرمودید
    دقیقا همین طور هست. همیشه در کلاس هایی که تا الان با هم دانشگاهیام داشتم؛ این خورده را به خودم میگرفتم/میگیرم که خیلی اوقات بیشتر از آنکه به نکات فنی و سینتکس و چه و چه در زبان برنامه نویسی مورد نظر کلاس بپردازم, درگیر تحلیل و طراحی و الگوریتم بودم؛ درگیر اینکه دانشجو خودش به یک تحلیل و نتیجه برسد
    اما خب در واقع فکر میکنم خروجی کلاسی با این سبک و محتوا صواب تر هست تا یک دانشجویانی که فقط دستوراتی را از حفظ داشته باشند!
    ممنونم که مشارکت کردید
    با سلام آقای هوشمند
    تمرینی که شما دادید متفاوت با تمرینهای دانشگاه و حتی آموزشگاه های مربوط به آموزش برنامه نویسی دانشگاهی بود و برای من همین متفاوت بودن و جدید بودن باعث انگیزه میشه و برنامه نویسی رو برام جذاب میکنه، انجام کارهای تکراری موضوعات رو خسته کننده می کنه و جذابیت کارها با ایجاد خلاقیت بیشتر میشه.
    پاسخ:
    سلام
    ممنون از اینکه باز هم مشارکت داشتید
    - یک اعتراف؛ مشارکت دوستان باعث افزایش انگیزه برای من هم می شود! :) ممنون -
    بسیار هم خوب, پس نتیجه ی مد نظرم در شما ایجاد شده.
    حتی همان مثال دعای مجیر, هم به نظرم انگیزه ی خوبی بود برای بحث حلقه ها, هم یک مثال عینی و ملموس!

    انیشتین گفته: "مثال" یکی از راه های آموزش نیست, "تنها راه" آموزش هست!


  • سارا زکی زاده
  • سلام.
    بنده هم کاملا موافقم.خودم همیشه چون یک سری تمرین های روتین و معمول را  برای یادگیری انجام داده ام نگران بی تجربگی خودم هستم.چون مسائل روتین ذهن آدم رو به کار نمی اندازه که بتونیم تحلیل درستی از مسائل داشته باشیم. همیشه متکی به تحلیل دیگران می شویم وحتی با مشکلات موجود در کد زنی به دلیل تکراری بودن مسئله و وجود نمونه ها در اینترنت رو به رو نمی شویم.
    ممنون از نو گرایانه بودن ایده هایتان .
    پاسخ:
    سلام
    دقیقا نکته ای که در حل تمرین های غیر معمول بهشون برخورد میکنیم همین تفاوت در جنس مسئله هست
    به نظرم حتی همین تفاوت ساده در تعریف اسامی متغیر ها نوع متغیر ها و به طور کلی تر فضای کلی تمرین باعث میشه ذهن برنامه نویسی از آکبندی اصطلاحا در بیاد
    مهم تر از همه اینکه به دنیای پیرامون بهتر و با انگیزه تر نگاه میکند
    ممنون ازمشارکت شما

    سلام
    به نظرم بزرگترین آفت کارها ،تکرار هست !!
    همینکه بتونیم مسائل تکراری رو طوری بیان کنیم که آمیزه ای از تنوع ، خلاقیت و نو آوری در آن موج بزنهــــ کمک به بهتر دیده شدن و بهتر درک کردن اون مسئله کردیم و اون وقت هست که از ضجر تکراری بودن رهایی پیدا میکنیم .

    خیلی هم عالـــــــــــــی !!!
    پاسخ:
    سلام
    کاملا موافقم و دیگر هیچ!

    کاری که کردید از دو جهت قابل بررسیه

    1.دانشجویان تنبل

    این افراد ترجیح میدن مسائلی رو عنوان کنید که جوابش با یک جستجوی 2 دقیقه ای در اینترنت پیدا میشه

    وقتی ازین خلاقیت ها به خرج میدید در حالیکه با کلمات دهن پرکن از شما و ایدتون تعریف میکنن تو دلشون ناسزا نثارتون میکنند(کم ازین دسته نداریم متاسفانه)

    2.دانشجویانی که هم خلاقند و هم هدف کار کردن دارند

    مشخصه که با طرح این مسائل به وجد می آیند

    اما مهم نتیجه است که اگر خودتون به عنوان استاد هم با نوآوری کار کنید و هم فضا رو برای طرح های جدید باز بذارید به نتایج جالبی میرسید

    پاسخ:
    خیلی ممنون!
    نکات خیلی خیلی جالبی را اشاره کردید
    به مورد اول اصلا فکرم هم نمی رسید گرچه چیز دو از ذهنی هم نیست ابدا! خود من هم دانشجو بود و به یاد دارم ری اکشن دانشجویان تنبل را به رفتار اساتیدی که یکمی سخت گیر و یا خلاق بودند!

    امیدوارم که در کلاس من هیچ دانشجوی تنبلی نباشد! که نیست! :)
    انشاالله که همین طور که می فرمایید بشود!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی